شب همه شب
تجریش. آبان 1337 «این شعر را مخصوصاً به دو وزن ساخته ام»
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگِ کاروانَستَم
با صداهای نیم زنده ز دور
همعنان گشته، همزبان هستم.
جاده اما ز همه کس خالی است
ریخته بر سر آوار آوار
این منم مانده به زندانِ شبِ تیره که باز
شب همه شب
گوش بر زنگِ کاروانَستَم.
مطالب مرتبط