نیما یوشیج

آقای نصرت رحمانی

اسفند 1333

من شعرهای شما را بارها در مطبوعاتِ این شهر خوانده ام. اول دفعه قطعه ی «شب تاب» را که برای من خواندید، من نسبت به احساساتِ لطیفِ شما تحریک شدم. آن چیزهایی که در زندگی هست و در شعرِ دیگران سایه ای از خود نشان می دهد، در شعرِ شما بی پرده اند. اگر این جرأت را دیگران نپسندند، برای شما عیب نیست. ولی من نمی خواهم برای اشعارِ شما مقدمه نوشته باشم، دیوانِ شعر وقتی که مطالبِ قابل تفسیر و توضیح نداشت، شاید چندان محتاج به مقدمه نباشد. خودِ اشعار، مقدمه ی ورود و تأثیر در فکر و روحِ دیگران است. از اینکه اشعارِ شما به بهانه ی اوزانی آزاد، وزن را از دست نداده و دست به شلوغی نزده است، قابل این است که گفته شود: تجدّد در شعرهای شما با متانت انجام گرفته است. اگر در معنی تند رفته اید، در ادای معنی دچارِ تندروی هایی که دیگران شده اند، نشده اید.


نیما یوشیج

مطالب مرتبط